در سوگ هستی

 

یا ممتحنة امتحنک اللَّه الذى خلقک قبل ان یخلقک، فوجدک لما امتحنک صابرة، و زعمنا انَّا لک اولیاء و مصدِّقون، و صابرون لکلِّ ما اتانا به ابوک صلى اللَّه علیه و اله، و اتى به وصیُّه، فانَّا نسئلک ان کنَّا صدَّقناک، الا الحقتنا بتصدیقنا لهما، لنبشر انفسنا بانَّا قد طهرنا بولایتک. و مستحب است نیز آنکه بگوید: السَّلام علیک یا بنت رسول‏اللَّه، السَّلام علیک یا بنت نبى‏اللَّه، السَّلام علیک یا بنت حبیب‏اللَّه، السَّلام علیک یا بنت خلیل‏اللَّه، السَّلام علیک یا بنت صفى‏اللَّه، السَّلام علیک یا یا بنت امین‏اللَّه، السَّلام علیک یا بنت خیر خلق‏اللَّه، السَّلام علیک یا بنت افضل انبیاء اللَّه و رسله و ملائکته، السَّلام علیک یا بنت خیر البریة، السَّلام علیک یا سیدة نساء العالمین من الاولین والاخرین، السَّلام علیک یا زوجة ولى اللَّه و خیر الخلق بعد رسول‏اللَّه، السَّلام علیک یا امَّ الحسن والحسین سیدى شباب اهل‏الجنة، السَّلام علیک ایَّتها الصدیقة الشَّهیدة السَّلام علیک ایتها الرَّضیة المرضیَّة، السَّلام علیک ایتها الفاضلة الزکیة، السَّلام علیک ایتها الحوراء الانسیَّة، السَّلام علیک ایتها التَّقِیَّةُ النَّقِیَّة، السَّلام علیک ایَّتها المحدَّثة العلیمة السَّلام علیک ایتها المظلومة المغصوبة، السَّلام علیک ایَّتها المضطهدة المقهورة، السَّلام علیک یا فاطمة بنت رسول‏اللَّه و رحمة اللَّه و برکاته، صلى اللَّه علیک و على روحک و بدنک اشهد انک مضیت على بینة من ربک، و ان من سرک فقد سر رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و اله، و من جفاک فقد جفا رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و اله، و من اذاک فقد اذى رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و اله، و من وصلک فقد وصل رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و اله، و من قطعت فقد قطع رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و اله، لانک بضعة منه و روحه الذى بین جنبیه، کما قال صلى اللَّه علیه و اله، اشهد اللَّه و رسله و ملائکته انى راض عمن رضیت عنه، ساخط على من سخطت علیه، متبرء ممن تبرئت منه، موال لمن والیت، معاد لمن عادیت، مبغض لمن ابغضت، محب لمن احببت، و کفى باللَّه شهیدا و حسیبا و جازیا و مثیبا. پس صلوات مى‏فرستى بر حضرت رسول و ائمه اطهار علیهم‏السلام. مؤلف گوید: که ما در روز سوم جمادى الآخرة زیارتى دیگر براى حضرت فاطمه صلوات‏اللَّه‏علیها نقل کردیم و علماء نیز زیارت مبسوطى براى آن مظلومه نقل کرده‏اند و آن مثل همین زیارت است که از شیخ نقل کردیم اول آن: (السَّلام علیک یا بنت رسول‏اللَّه) است تا (اشهد اللَّه و رسله و ملائکته) که از اینجا به بعد به این نحو است: اشهد اللَّه و ملائکته انى ولى لمن والاک، و عدو لمن عاداک، و حرب لمن حاربک، انا یا مولاتى بک و بابیک و بعلک، و الائمة من ولدک موقن، و بولایتهم مؤمن، و لطاعتهم ملتزم، اشهد ان الدین دینهم، والحکم حکمهم، و هم قد بلغوا عن اللَّه عزَّ و جلَّ، و دعوا الى سبیل‏اللَّه بالحکمة والموعظة الحسنة، لا تاخذهم فى اللَّه لومة لائم، و صلوات اللَّه علیک و على ابیک و بعلک، و ذریتک الائمة الطاهرین، اللهم صل على محمد و اهل بیته، و صل على البتول الطاهرة، الصدیقة المعصومة، التقیة النقیة، الرضیة المرضیة، الزکیة الرشیدة، المظلومة المقهورة، المغصوبة حقها، الممنوعة ارثها، المکسورة ضلعها، المظلوم بعلها، المقتول ولدها، فاطمة بنت رسولک و بضعة لحمه، و صمیم قلبه، و فلذة کبده، و النخبة منک له، والتحفة خصصت بها وصیه، و حبیبة المصطفى، و قرینة المرتضى، و سیدة النساء، و مبشرة الاولیاء، حلیفة الورع والزهد، و تفاحة الفردوس، والخلد التى شرفت مولدها بنساء الجنة، و سللت منها انوار الائمة، و ارخیت دونها حجاب النبوة، اللهم صل علیها صلوة تزید فى محلها عندک و شرفها لدیک، و منزلتها من رضاک، و بلغها منا تحیة و سلاما، و اتنا من لدنک فى حبها فضلا و احسانا، و رحمة و غفرانا انک ذوالعفو الکریم. مؤلف گوید: که شیخ در تذهیب فرمود: که آنچه روایت شده در فضل زیارت آن معظمه بیشتر است از آنکه احصاء شود. و علامه مجلسى از مصباح‏الانوار نقل کرده که از حضرت فاطمه صلوات‏اللَّه‏علیها روایت شده که فرمود: پدرم با من فرمود: که هر که بر تو صلوات بفرستد بیامرزد حق تعالى او را و محلق سازد

محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم

بسم الله الرحمن الرحیم

" تقدیم به آستان آسمانی رسول الله –صلی الله تعالی علیه و آله الطاهرین- "

ای سِرِّ سبز هستی
مهر سپهرِ مهر و صفا
مهربان من!
شیرین ترین شکوه جهان
آسمان من!

ای جاری از نگاه کریمانه خدا
دُردانه خدا
مست از شمیم نغز نمازت مشام صبح
ریحانه خدا
روح و روان من !

می شد که از نگاه تو مستی گرفت ومرد
هستی گرفت ومرد
از شربت طهور بهشتی ز جام تو
دستی گرفت و مرد
هستی گرفت ومرد
ای دلستان من!

گلها اگر که جلوه و نامی گرفته اند
یک شب ز شهد یاد تو جامی گرفته اند
گلها اگر که مست نشاطند و غرق شوق
از تو نوید برد وسلامی گرفته اند
گلها اگر که عطرفشانند و روح بخش
از باغ تو به مویه مشامی گرفته اند
ای گلستان من!

زلفت که پیچ پیچ و مجعد دلیل ماست
سرّسلیس سلسله اش سلسبیل ماست
ما بی دلان اسیر نگاهت به دام زلف
دیگر سخن تمام جهان از قبیل ماست
ای جانِِِ جانِ من!

سجاده تو پرده اسرار خلقت است
پیشانی تو مشرق انوار الفت است
ای ما طفیل هستی تو
میزبان من!

شبهای بی کران تو معنای بندگی
باشد سرشک عشق تو مینای
سیمای آسمانی زردت به بزم یاد
چشمان گود رفته بینای بندگی
صحن زمین برای تو سجاده نماز
هفت آسمان برای تو سینای بندگی
تاب و توان من!

یک شب به رسم عاطفه یک شب به رسم مهر
یک شب که ازصفاست لبالب به رسم مهر
آیا شود شفیع گناهان من شوی
هیچی شود به هست مخاطب به رسم مهر
آیا شود نسیم اجابت وزان شود
بر ناله های خسته یارب به رسم مهر
ای مهربان من!



علی رضایی

 

خدمات اجتماعی

می فرمود : خداوند بندگانی دارد که آنان را برای [ رفع ] نیاز مردمان آفریده است . مردمان به آن ها پناه می آورند و آنان [ در روز رستاخیز از عذاب خداوندی ] در امان اند1 . کسی که بشنود مردی [ = فردی ] فریاد می زند : « ای مسلمانان ! » و پاسخش را ندهد ، مسلمان نیست2 .
کسی که سنگی را از سر راه بردارد ، برایش پاداش در نظر گرفته می شود3 .
شخصی که برای رفع نیاز دنیوی آسیب دیده ای با وی همراه شود ، پروردگار ضمانت می دهد که او را از دورویی و آتش دوزخ برهاند و نیز هفتاد نیاز این جهان او را تامین می کند و همچنان [ غوطه ور ] در لطف خداوند والاست تا برگردد4 .
کسی که چاهی حفر کند و به آب برسد و آن را به مسلمانان ببخشد به سان کسی پاداش دارد که از آن چاه وضو گیرد و نماز بخواند و به خاطر حفر چاه به تعداد موهای انسان یا چارپا یا درنده یا پرنده [ ای که از آن بخورد ، پاداش ] آزادی هزار بنده را دارد5 .
این که دوست دین باور خویش را برای انجام کاری یاری کنم ، برایم از یک ماه روزه و اعتکاف در مسجدالحرام محبوب تر است6 .
1 . کنزالعمال 6/444 ؛ مسند الشهاب 2/117 .
2 . اصول کافی 2/164 ؛ بحارالانوار 71/339 ؛ تهذیب الاحکام 6/175 ؛ نوادر /142 .
3 . جامع الصغیر 2/604 ؛ کنزالعمال 15/783 ؛ معجم الکبیر 20/102 ؛ مجمع الزوائد 3/135 .
4 . بحارالانوار 71/388 ؛ مکارم الاخلاق /413 .
5 . بحارالانوار 76/371 .
6 . جامع الصغیر 2/398 ؛ کنزالعمال 3/415 .


 

شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

 

     ضریح گمشده


عشق من پائیز آمد مثل پار

باز هم، ما باز ماندیم از بهار

احتراق لاله را دیدیم ما

گل دمید و خون نجوشیدیم ما

باید از فقدان گل خونجوش بود

در فراق یاس، مشکی پوش بود

یاس بوی مهربانی می‌دهد

عطر دوران جوانی می‌دهد

یاس‌ها یادآور پروانه‌اند

یاس‌ها پیغمبران خانه‌اند

یاس ما را رو به پاکی می‌برد

رو به عشقی اشتراکی می‌برد

یاس در هر جا نوید آشتی ست

یاس دامان سپید آشتی ست

در شبان ما که شد خورشید؟ یاس!

بر لبان ما که می‌خندید؟ یاس!

یاس یک شب را گل ایوان ماست

یاس تنها یک سحر مهمان ماست

بعد روی صبح پرپر می‌شود

راهی شب‌های دیگر می‌شود

یاس مثل عطر پاک نیت است

یاس استنشاق معصومیت است

یاس را آیینه‌ها رو کرده‌اند

یاس را پیغمبران بو کرده‌اند

یاس بوی حوض کوثر می‌دهد

عطر اخلاق پیمبر می‌دهد

حضرت زهرا دلش از یاس بود

داغ عطر یاس زهرا زیر ماه

دانه‌های اشکش از الماس بود

می‌چکانید اشک حیدر را به چاه

عشق محزون علی یاس است و بس

چشم او یک چشمه الماس است و بس

اشک می‌ریزد علی مانند رود

بر تن زهرا " گل یاس کبود "

گریه آری گریه چون ابر چمن

بر کبود یاس و سرخ نسترن

گریه کن حیدر! که مقصد مشکل است

این جدایی از محمد مشکل است

گریه کن زیرا که دخت آفتاب

این دل یاس است و روی یاسمین

بی خبر باید بخوابد در تراب

این امانت را امین باش ای زمین

گریه کن زیرا که کوثر خشک شد

زمزم از این ابر ابتر خشک شد

نیمه شب دزدانه باید در مغاک

ریخت بر روی گل خورشید، خاک

یاس خوشبوی محمد داغ دید

صد فدک زخم از گل این باغ دید

مدفن این ناله غیر از چاه نیست

جز تو کس از قبر او آگاه نیست

گریه بر فرق عدالت کن که فاق

می‌شود از زهر شمشیر نفاق

گریه بر طشت حسن کن تا سحر

که پر است از لخته ی خون جگر

گریه کن چون ابر بارانی به چاه

بر حسین تشنه لب در قتلگاه

خاندانت را به غارت می‌برند

دخترانت را اسارت می‌برند

گریه بر بی‌دستی احساس کن!

گریه بر طفلان بی عباس کن!

باز کن حیدر! تو شط اشک را

تا نگیرد با خجالت مشک را

گریه کن بر آن یتیمانی که شام

با تو می‌خوردند در اشک مدام

گریه کن چون گریه ی ابر بهار

گریه کن بر روی گل‌های مزار

مثل نوزادانی که مادر مرده‌اند

مثل طفلانی که آتش خورده‌اند

گریه کن در زیر تابوت روان

گریه کن بر نسترن‌های جوان

گریه کن زیرا که گل‌ها دیده‌اند

یاس‌های مهربان کوچیده‌اند

گریه کن زیرا که شبنم فانی است

هر گلی در معرض ویرانی است

ما سر خود را اسیری می‌بریم

ما جوانی را به پیری می‌بریم

زیر گورستانی از برگ رزان

من بهاری مرده دارم ای خزان

زخم آن گل بر تن من چاک شد

آن بهار مرده در من خاک شد

ای بهار گریه بار نا امید

ای گل مأیوس من! یاس سپید

 

شعر از احمد عزیزی

رحلت حضرت رسول (ص)و شهادت امام حسن و امام رضا (ع)

رحلت جانسوز حضرت رسول (ص) و شهادت امام حسن (ع) و امام رضا(ع) تسلیت باد